یکشنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۱ - ۱۶:۰۰
حماسه غدیر در آیینه شعر شاعران بزرگ قرن اول تا سوم هجری

حوزه/ وجود مقدس پیامبراکرم(ص) و ائمه طاهرین(علیهم السلام) عنایت ویژه‌ای به مسئله شعر در خصوص مسائلی که باید ماندگار می‌شدند، داشته‌اند. همچنین محتوای شعر هم، اهمیت دارد. گاهی محتوای یک شعر، بیان یک حادثه یا رویداد است. همچنین گاهی محتوای شعر توصیف یا وصف خوب و بد است. گاهی محتوای شعر تخیل است و گاهی هم تشبیه است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، در گذر قرون و اعصار، رویداد پرافتخار غدیر از موضوعاتی است که شاعران و سرایندگان اندیشمند و چیره‌دست، از مذاهب گوناگون درباره آن قصیده‌هایی زیبا و دل‌انگیز سروده‌اند. این اشعار همواره زینت‌بخش نشست‌های دینی، فرهنگی، انسانی و اخلاقی بوده و دوستداران امامت و ولایت، غدیر را هر بامداد و شامگاه زمزمه کرده و بدان مترنم شده‌اند.

در طول تاریخ نیز در کنار اسناد و مدارک حدیثی و تاریخی دیگر، شعر غدیر که توسط شعرای قرن‌های مختلف سروده شده، در حفظ این واقعه اثر بسزایی داشته است. هفته‌نامه افق حوزه، در اولین جلسه از سلسله جلسات علمی و فرهنگی «مهمان ماه»، در نشستی با استاد فرهیخته حجت‌الاسلام والمسلمین علی نظری‌منفرد، به بررسی موضوع غدیر در آیینه شعر شاعران بزرگ قرن اول تا سوم هجری پرداخته است که در ادامه می‌خوانید:

عید غدیرخم عید بزرگ اسلامی

عید سعید غدیرخم را که از اعیاد بزرگ اسلامی است، به همه مسلمین تبریک عرض می‌کنم. در روایت از حضرت هادی(ع) راجع به اعیاد سؤال شد که فرمودند: «إنَّمَا الأعیادُ أربَعَةٌ لِلشّیعَةِ: الفِطرُ والأضحی والغَدیرُ والجُمُعَةُ» (بحارالأنوار، ج ۹۸، ص ۳۵۱)؛ اعیاد چهار روز هستند: عید قربان، عید فطر، جمعه و عید غدیرخم. سائل می‌پرسد: در میان این اعیاد چهارگانه کدام‌یک افضل است؟ امام فرمود: عید غدیرخم؛ روزی که رسول‌خدا(ص) برای استمرار رسالت، امیرالمؤمنین(ع) را که از ابتدای بعثت او را به‌عنوان وزیر خودش در یوم‌الدار معرفی کرده بود[i]، در یک اجتماع بی‌نظیری که به‌قول تاریخ‌نگاران شاید تعداد مسلمین بالغ بر یکصد و بیست هزار نفر بودند، در منطقه غدیرخم، به‌عنوان جانشین و ولی خود، به مردم معرفی فرمودند و دستور دادند تا همه مردم با امام علی(ع) بیعت کردند و به ایشان به‌عنوان امیرالمؤمنین سلام کردند. واقعه غدیرخم در ۱۸ ماه ذی‌الحجه سال دهم هجری در نزدیکی «میقات جحفه» اتفاق افتاده است. به‌دلیل اهمیت تاریخی و زمان و مکان این رویداد، عید غدیرخم مورد توجه نگارندگان رویدادهای تاریخی بوده است. شاید تعبیر کمیت زیباترین تعبیر باشد که گفت:

«ولم أرَ مثلَ ذاک‌الیومِ یوماً *** ولم أرَ مثله حقّاً اُضیعا»؛ (و من روزی مثل آن روز را ندیدم و حقّی مانند آن ندیدم که ضایع شده باشد).

جایگاه شعر و ادب در ثبت وقایع مهم تاریخی

برای ماندگار شدن یک حادثه، لازم است از جهات مختلف اقدام شود. از جمله آنها سؤال سؤال‌کنندگان و یا ثبت ماجرا توسط تاریخ‌نگاران و همچنین شعر شاعران در خصوص واقعه است. در گذشته امکانات رسانه‌ای به‌مانند امروز وجود نداشته است و اطلاعات مردم به‌طور معمول از منابع محدودی به‌دست می‌آمده و حکومت‌ها هم در آن نقش داشته‌اند. بنابراین در دوران گذشته، شعر و شاعری نقش مهمی در اطلاع‌رسانی راجع به یک رویداد و ماندگاری آن داشته است؛ یعنی هم وقوع حادثه را به اطلاع مردم می‌رسانده و هم برای ماندگاری یک رویداد، نقش اساسی به عهده داشته است. بالاتر از این، در گذشته شاعران نقش اساسی در مدح یک شخص و بالا بردن عظمت او داشته‌اند و یا اینکه شخصی را مورد ذمّ قرار می‌داده‌اند و شعر از این جهت نیز، جایگاه بسیار با اهمیتی داشته است.

مرحوم شیخ کاظم اُزری؟ره؟ (۱۲۱۲-۱۱۴۳ ق) که از شاعران قرن دوازدهم و سیزدهم است که هم دیوان و هم الفیه‌ای دارد، در الفیه‌اش می‌گوید:

و بخم ماذا جری یوم خم ** تلک أکرومة أبت أن تضاهی
ذاک یوم من‌الزمان أبانت ** ملة‌الحق فیه عن مقتداها

إذ رقی منبر الحدائج هاد ** طاول‌السبعة العلی برقاها

در ماجرای غدیرخم کرامتی که نظیر نداشت، اتفاق افتاد. درست هم گفته است. در راه بازگشت از حج و در منطقه‌ای که مردم از نظر جغرافیایی از یکدیگر جدا می‌شده‌اند؛ یعنی کسانی که به سمت مدینه و یا به دیگر سرزمین‌ها می‌رفته‌اند، در محل جحفه غدیر از یکدیگر جدا می‌شده‌اند. اینجا بود که رسول‌خدا(ص) مأمور شدند که «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ‌تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ‌النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَایَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ». (مائده/ ۶۷) آن‌قدر واقعه غدیر حائز اهمیت است که خداوند به رسولش فرمود که اگر این مسئله را ابلاغ نکنی، رسالت را تمام نکرده ای. همچنین تصریح شده: این آیه و دیگر آیاتی که در سوره مبارکه مائده است، در روز غدیر نازل شده‌اند. مانند آیه «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینا»؛ (مائده/ ۳) از این جهت شعرا و اشعار آنها در رابطه با غدیر وجود دارد.

عنایت ویژه اهل‌بیت(علیهم السلام) به شعر و شاعران روشن‌گر

نکته دیگر راجع به شعر این است که شعر مانند نثر همان لفظ است، با این تفاوت که شعر، موزون است و به‌دلیل همین وزن، در نفوس تأثیر بیشتری دارد. در این راستا وجود مقدس پیامبراکرم(ص) و ائمه طاهرین(علیهم السلام) عنایت ویژه‌ای به مسئله شعر در خصوص مسائلی که باید ماندگار می‌شدند، داشته‌اند. همچنین محتوای شعر هم، اهمیت دارد. گاهی محتوای یک شعر، بیان یک حادثه یا رویداد است. همچنین گاهی محتوای شعر توصیف یا وصف خوب و بد است. گاهی محتوای شعر تخیل است و گاهی هم تشبیه است. به‌طور معمول شعرا از تشبیه اعم از محسوس به محسوس، معقول به محسوس، محسوس به معقول و معقول به معقول زیاد استفاده کرده‌اند. گاهی موضوع شعر مربوط به یک رویداد خارجی مانند واقعه غدیر است.

نگاهی گذرا به شاعران غدیر در سه قرن اول هجری

الف- شعر غدیر در قرن اول هجری

۱. امیرالمؤمنین(ع)

در این محفل حدود ده شعر تا قرن سوم را ذکر خواهیم کرد و از خود آقا امیرالمؤمنین(ع) آغاز می‌کنیم. ایشان غدیر را در کلمات و اشعارشان آورده‌اند. البته اولین شعر در رابطه با واقعه غدیر، سروده شخص دیگری است؛ اما چون موضوع غدیر ولایت امیرالمؤمنین(ع) است، ابتدا اشعار ایشان را ذکر می‌کنیم.

روزی امیرالمؤمنین(ع) در جمع اکابر اصحاب رسول‌خدا(ص) حاضر شدند. هر یک از آنها نسب خود و تاریخ اسلامشان و یا فعالیت‌های خود در طول رسالت پیامبر(ص) را در خدمت ایشان و در جهاد انجام داده بودند، ذکر می‌کردند. آنها از حضرت خواستند، تا فضائل و مناقب خودشان را بیان کنند. ایشان در پاسخ اشعاری را ایراد فرمودند که در دیوان منسوب به امیرالمؤمنین(ع) آمده و قندوزی حنفی در ینابیع‌المودّة و ابونعیم اصفهانی هم این اشعار را ذکر کرده‌اند.

لَقَدْ عَلِمَ اَلْأُنَاسُ بِأَنَّ سَهْمِی***مِنَ اَلْإِسْلاَمِ یَفْضُلُ کُلَّ سَهْمٍ

مردم می‌دانند که سهم من در اسلام بر هر سهمی برتری دارد

وَ أَحْمَدٌ اَلنَّبِیُّ أَخِی وَ صِهْرِی***عَلَیْهِ اَللَّهُ صَلَّی وَ اِبْنُ عَمِّی

رسول‌خدا برادر من است و من داماد پیامبرم که خداوند متعال بر او درود فرستاده و او پسر عم من است.

لذاک‌ اقامنی لهم اماما***و اخبرهم به بغدیرخم

آن بزرگوار من را برای مردم امام معرفی کرد و در غدیرخم به این مسئله خبر داد

۲. حسان‌بن ثابت انصاری

دومین شاعر حسان‌بن ثابت انصاری است. او از انصار و از معمرین در اسلام است که شصت سال قبل از اسلام و همچنین شصت سال بعد از اسلام زیست کرده است و ۱۲۰ سال سن داشته و همچنین شاعر رسول‌خدا(ص) بوده و در جنگ‌ها به‌جهت ترغیب مسلمین به جهاد شعر می‌گفته است. او در همان روز غدیر و بعد از نصب امیرالمؤمنین(ع) این واقعه را در قالب نظم ذکر کرد و بعد از اینکه اشعارش را خواند، پیامبراکرم(ص) به او فرمودند: «مادامی که از حق دفاع کنی مؤیّد باشی».[ii] حسان می‌گوید: پیامبر فرمود: «من به پایان عمر رسیده‌ام و نزدیک است که دعوت حق را لبیک بگویم» و بعد فرمودند: «ایهاالنَّاسُ، مَنْ اَوْلی بِکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ؟ قالوا: الله و رَسُولُهُ. فَقالَ: اَلا من کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلی مَوْلاهُ». به‌تعبیر شیخ مفید در کتاب شریف الارشاد، پیامبر(ص) فرمودند: «ألست اولی من أنفسکم؟ قالوا بلی یا رسول‌الله! أخذ بلافصل بید امیرالمؤمنین و قال من کنت مولاه فهذا علی مولاه». دعایی در ذیل این روایت هست که ابن‌کثیر(السیرةالنبویة، ج۴، ص۴۱۹) و ذهبی (البدایة والنهایة، ج۵، ص۲۳۱) و دیگران نه‌تنها حدیث غدیر بلکه دعایی را که در ذیل حدیث غدیر آمده است، نیز دکر می‌کنند و صحیح می‌دانند که حضرت فرمود: « اَللَّهُمَ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْمَنْ نَصَرَهُ واخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ».

حسان‌بن ثابت به پیامبر(ص) عرض کرد: اجازه می‌دهید، من این جریان را در قالب نظم بیاورم که ایشان اجازه فرمودند و حسان گفت:

«یُنادیهمُ یومَ‌الغدیرِ نبیُّهمْ *** بخمٍّ واسْمَعْ بالرسولِ مُنادیاً

فقال فمن مولاکمُ ونبیُّکمْ *** فقالوا ولم‌یُبدوا هناک التعامیاً

إلهُکَ مولانا وأنتَ نبیُّنا *** و لم‌تَلْقَ منّا فی‌الولایةِ عاصیاً

واقعه غدیر، هم قرینه مقالیه و هم قرینه حالیه دارد که دلالت می‌کند، کلمه مولی در این روایت به‌معنای امام است. اینکه پیامبر(ص) فرمود: «ألَسْتُ أوْلَی بِکُمْ مِنْ أنْفُسِکُمْ» قرینه مقالیه است. ابن‌جوزی حنفی در ( تذکرة خواص‌الامة، ص۴۰-۳۹) بعد از آنکه حدیث غدیر را ذکر می‌کند، می‌گوید: مقصود پیامبر از أولی، امامت است و حسان‌بن ثابت شاعر نیز از کلام رسول‌خدا(ص) امام را فهمیده و گفته است: «قال له قم یا علیُّ فإنّنی *** رضیتُکَ من بعدی إماماً و هادیاً» اینکه پیامبر(ص) جماعت را گرد آورد و دستور داد تا رفتگان باز گردند و صبر کنند تا بازماندگان برسند و در آن هوای گرم، خبر از رحلت خودشان می‌دهند و می‌فرمایند: «ألَسْتُ أوْلَی بِکُمْ مِنْ أنْفُسِکُمْ»، این مجموعه مسائل دلالت بر امامت امیرالمؤمنین(ع) دارد و در این ماجرا تردیدی وجود نداشته است و بعد از وقوع حوادث بوده که درصدد برآمده‌اند تا آن را توجیه کنند. بسیاری از عامه مانند خوارزمی و ابوداوود ... و دیگران در منابع خود اشعار حسان‌بن ثابت را نقل کرده‌اند.

۳. قیس‌بن سعدبن عباده انصاری

نفر سوم قیس‌بن سعدبن عباده انصاری است که خودش و پدرش از شخصیت‌های بزرگ انصار و بزرگ خزرج هستند. قیس‌بن سعد نماینده تام‌الاختیار امیرالمؤمنین(ع) در مصر بوده و از شیعیان خالص ایشان بوده است. عظمت شخصیت قیس بر کسی پوشیده نیست. او انسانی کریم و شجاع بوده که در راه ولایت انعطاف‌ناپذیر و در برابر هجمه‌ها محکم بوده است. ایشان در جمل حضور نداشت و در مصر بود. اما امیرالمؤمنین(ع) در ماجرای صفین به‌دنبال او فرستاد که او هم آمد و در برابر امیرالمؤمنین(ع) این اشعار را سرود:

وَ عَلِیٌّ إِمَامُنَا وَ إِمَامٌ ***لِسِوَانَا أَتَی بِهِ التَّنْزِیلُ‏

یَوْمَ قَالَ النَّبِیُّ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ***مَوْلَاهُ خَطْبٌ جَلِیلُ‏

إِنَّمَا قَالَهُ النَّبِیُّ عَلَی الْأُمَّةِ***حَتْماً مَا فِیهِ قَالٌ وَ قِیلُ.

اینجا هم اشاره به غدیر می‌کند.

مرحوم شیخ مفید کتابی کلامی به‌نام الفصول‌المختارة دارد که در صفحه ۲۹۱ آن، این اشعار را آورده است. همچنین ابن‌جوزی در تذکره، اشعار قیس‌بن سعد را ذکر کرده است.

۴. عمروبن عاص

چهارمین شاعر غدیر، عمروبن عاص، شاعری از قرن اول است که در غدیر حضور داشته و شاهد ماجرا بوده است. عمروعاص کسی که است که در مقابل امیرالمؤمنین(ع) است و در جنگ صفین همراه معاویه بوده است. حال چرا چنین شخصی ماجرای غدیر را در شعر متذکر شده است؛ درحالی‌که با امیرالمؤمنین(ع) جنگیده است؟

در پاسخ این سؤال آورده‌اند که او با معاویه شرط کرد که من با تو همکاری می‌کنم تا زمانی که زنده هستم، حاکم مصر باشم. سیدرضی در نهج‌البلاغه آورده است که او با معاویه بیعت نکرد تا زمانی که معاویه درخواست او در رابطه با حکومت مصر را بپذیرد. در عین حال عمروعاص منکر فضایل امیرالمؤمنین(ع) نبوده است. زمانی که او نامه معاویه در خصوص بیعت و همکاری را دریافت کرد تا صبح مشغول تفکر بود. غلام او می‌گوید: تا صبح فکر کرد و صبحگاه به من گفت: اثاث من را آماده کن تا نزد معاویه برویم؛ درحالی‌که شعری را زمزمه می‌کرد و می‌گفت:

«علی کلّه دین لایشارکه الدّنیا و هم دنیا و سلطان»؛ چیزی جز دین در علی نیست؛ ولی بنی‌امیه هم مال و هم مقام همراهشان هست و در ادامه می‌گوید: آنچه باعث شد، من دنیا را اختیار کنم، طمع من بود و بر چیزی که اختیار کرده‌ام، دلیل ندارم

ابن ابی‌الحدید معتزلی این اشعار را در شرح نهج‌البلاغه ذکر کرده است. معاویةبن ابی‌سفیان خراج مصر را از او مطالبه کرد و او قبول نکرد و گفت: قرارمان این بود که من تا زنده هستم، در مصر باشم. باید بدانیم کسانی که پیوند خود را با خدا قطع می‌کنند و به سراغ دنیا می‌روند، در نهایت ناکام می‌مانند و دنیا آنها را کامیاب نمی‌کند. در تاریخ آمده که بعد از شهادت امیرالمؤمنین(ع) در سنه ۴۰ هجری، عمروعاص به مصر رفت؛ اما به فاصله سه سال اجل او فرا رسید و بهره‌ای از حکومت مصر نبرد. به این اشعار «القصیدة الجلجلیّة» می‌گویند؛ چراکه یک کلمه جلجل در آخر اشعار وجود دارد و او این قصیده را در پاسخ معاویه گفته که من در برابر چنین شخصی با چنین فضیلتی با تو متحد شده‌ام و حال تو خراج مصر را از من مطالبه می‌کنی؟ او در این اشعار خطاب به معاویه می‌گوید:

معاویةُ الحالَ لاتجهلِ

و عن سُبُلِ الحَقِّ لاتعدِلِ‏

و در ادامه این قصیده می‌گوید:

و کمْ قدسَمِعْنا من‌المصطفی

وَصایا مُخصّصةً فی علی‏

و فی یومِ خُمٍّ رقی منبراً

یُبلّغُ و الرکبُ لم‌یرحلِ

مرحوم علامه امینی؟ره؟ این اشعار را در جلد دوم الغدیر صفحه ۱۷۳ ذکر کرده و ابن ابی‌الحدید هم، بخشی از آنها را در شرح نهج‌البلاغه ذکر کرده است.

۵. محمدبن عبدالله حمیری

پنجمین شاعری که از او اشعاری در خصوص غدیر ذکر می‌کنیم، محمدبن عبدالله حمیری است و او غیر از سید حمیری و معاصر عمروعاص بوده است. سید حمیری از شعرای قرن دوم حجری است. محمدبن عبدالله در شرح غدیر می‌گوید:

بِحَقِّ مُحَمَّدٍ قولوا بِحَقٍّ

فَإِنَّ الإِفکَ مِن شِیَمِ اللِّئامِ

قسم می‌دهد و می‌گوید: به‌حق محمد(ص) حرف حق را بگویید که افک و نسبت ناروا از اخلاق افراد دون‌مایه است

و در ادامه می‌گوید:

تَناسَوا نَصبَهُ فی یَومِ «خُمٍّ»

مِنَ‌الباری ومِن خَیرِالأَنامِ

آیا دشمنان نصب امیرالمؤمنین(ع) در روز غدیر را فراموش کرده‌اند

حمّویی صاحب فرائدالسبطین که استاد ذهبی است و عالم طراز اول خراسان در عصر خودش بوده، این اشعار را ذکر کرده است.

ب- شعر غدیر در قرن دوم هجری

۱. کمیت‌بن زید اسدی

تا اینجا شعرای قرن اول هجری را ذکر کردیم و از شعرای قرن دوم، اولین نفر کمیت‌بن زید اسدی است که از شعرای عصر امام سجاد(ع) است و حضرت امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) را هم درک کرده است. بخشی یا تمامی عمیر کمیت تا شهادت او که سنه ۱۲۸ هجری است، در دوره بنی‌مروان و بنی‌امیه بوده و اشعار عجیبی را در آن عصر سراسر خفقان دارد. از او سؤال می‌کردند، آیا نمی‌ترسی این اشعار را می‌خوانی؟ در زمانه‌ای امام صادق(ع) وقتی به ابوعماره منشد فرمودند: شعر بخوان! و دستور دادند، امّ‌فروه دخترشان بیایند و بنشینند تا اشعار ابوعماره را راجع به أباعبدالله‌الحسین(ع) بشنوند، ابوعماره اشعاری را خواند و مردم مدینه آمدند و اجتماع کردند و سؤال کردند: این صدای گریه از چه جهت است و چه خبر است؟ این سؤال مردم، نشان می‌دهد که وضعیت تقیّه حاکم بوده است.

متن روایت: «سَهْلُ‌بْنُ زِیَادٍ عَنْ مُحَمَّدِبْنِ اَلْحُسَیْنِ عَنْ أَبِی‌دَاوُودَ اَلْمُسْتَرِقِّ عَنْ سُفْیَانَ‌بْنِ مُصْعَبٍ اَلْعَبْدِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی‌عَبْدِاَللَّهِ(ع) فَقَالَ: قُولُوا لِأُمِّ فَرْوَةَ تَجِیءُ فَتَسْمَعُ مَا صُنِعَ بِجَدِّهَا قَالَ: فَجَاءَتْ فَقَعَدَتْ خَلْفَ اَلسِّتْرِ ثُمَّ قَالَ: أَنْشِدْنَا قَالَ: فَقُلْتُ فَرْوُ جُودِی بِدَمْعِکِ اَلْمَسْکُوبِ قَالَ: فَصَاحَتْ وَ صِحْنَ‌اَلنِّسَاءُ فَقَالَ أَبُوعَبْدِاَللَّهِ(ع): اَلْبَابَ اَلْبَابَ فَاجْتَمَعَ أَهْلُ اَلْمَدِینَةِ عَلَی‌اَلْبَابِ قَالَ: فَبَعَثَ إِلَیْهِمْ أَبُوعَبْدِاَللَّهِ(ع) صَبِیٌّ لَنَا غُشِیَ عَلَیْهِ فَصِحْنَ‌اَلنِّسَاءُ»؛ (الکافی جلد۸، صفحه۲۱۵)

سفیان‌بن مصعب عبدی می‌گوید:خدمت امام صادق(ع)رسیدم. حضرت فرمود: به امّ‌فروه بگویید، بیاید و بشنود که با جدش چه کردند! سفیان می‌گوید: امّ‌فروه آمد و در پس پرده بنشست. سپس امام صادق(ع) به من فرمود: برای ما سوگ‌سروده‌ای بخوان! او می‌گوید: گفتم: ای امّ‌فروه! اشک از دیده همی بباران! امّ‌فروه که این بیت را شنید، شیون کرد و زنان نیز شیون سردادند. امام صادق(ع) فرمود: در خانه، اهل مدینه بر در خانه گرد آمده بودند. امام صادق(ع) شخصی را نزد آنان فرستاد و او به مردم گفت: کودکی از ما غش کرده و مردم بدین سبب می‌نالند.

این مسئله نشان می‌دهد، چه وضعیت خفقانی حاکم بوده است. در این اوضاع شاعری مثل ابوعماره اشعار عجیبی مانند اشعار میمیات دارد که حدود ۵۷۲ بیت است و آنها را خدمت امام سجاد، امام باقر و امام صادق(علیهم السلام) خوانده است. به او گفتند: این اشعار را نخوان و او گفت: من سی سال است که چوبه دار را به‌همراه خودم دارم. از اشعار میمیات ابوعماره به هاشمیات تعبیر می‌شود که از جمله آنهاست:

وَ یوْمَ‌الدَّوْحِ دَوْحِ غَدِیرِخُمٍّ

أبَانَ لَهُ الْوَلاَیهَ لَوْ اطِیعَا

کراجکی در صفحه ۱۵۴ «کنزالفوائد» به اسناد خود از «هنادبن سری» روایت کرده است که گفت: امیرمؤمنان علی‌بن ابی‌طالب(ع) را در خواب دیدم. به من فرمود: ای هناد! گفتم: لبیک، ای امیرمؤمنان! فرمود: آن شعر کمیت را برایم بخوان که با این بیت شروع می‌شود:

من خواندم و او فرمود: ای هناد! گوش فرا ده. گفتم: بفرما سرور من! فرمود:

و لم ار مثل ذاک الیوم یوماً

و لم ار مثله حقا اضیعاً

علامه امینی؟ره؟ در جلد دوم الغدیر می‌فرماید: خود کمیت امیرالمؤمنین(ع)را در خواب دیده و این بیت را حضرت در خواب به خود او بیان کرده‌اند. ایشان نقل می‌کنند که برخی پیامبراکرم(ص) را در خواب دیده‌اند که از آنها خواسته، اشعار کمیت را بخوانند و بعد از خواندن این اشعار، پیامبرخدا(ص) خیلی گریه کرده‌اند و فرموده‌اند: «و لم ار مثله حقا اضیعا»

۲. سیداسماعیل حِمیَری (عَمان ۱۰۵- بغداد ۱۷۹ق)

هفتمین شاعر غدیر، سیّد حمیری است که در عصر امام صادق(ع) زندگی کرده است و دارای شخصیت بزرگی است. او کسی است که بر اساس نقل، یک وقتی به کوفه آمد و گفت: اگر کسی منقبتی از امیرالمؤمنین(ع) برایم بیان کند که من در قالب نظم بیان نکرده باشم، تمام آنچه را به‌همراه دارم، به او می‌دهم. ایشان در رابطه با روز غدیر می‌گوید:

یا بائعَ‌الدین بدنیاهُ

لیس بهذا أَمَرَاللَّهُ‏

من أین أبغضتَ علیَّ‌الوصیَّ

و أحمدٌ قد کان یرضاه‏

من الذی أحمدُ من بینهم

یوم غدیرالخُمِّ ناداهُ‏

ایشان دو قصیده راجع به غدیر خم دارد. قصیده ذهبیه ایشان را مرحوم سیدمرتضی علم‌الهدی شرح کرده است.

۳. ابومحمد سفیان‌بن مصعب عبدی کوفی

نفر هشتم عبدی کوفی است. در برخی روایات آمده که «یا معشرالشیعه! علموا اولادکم شعرالعبدی فانه علی دین‌الله، تفسیر نورالثقلین، جلد۴، صفحه۷۱» ای جماعت شیعه! به فرزندانتان شعر «عبدی» را یاد دهید؛ همانا او بر دین و آیین خداست.

او از شعرای مهم عصر خودش بوده است و اشعار بسیار خوبی دارد و برخی از قصاید او، نزدیک به یکصد بیت است. او راجع به غدیرخم از زبان پیامبر(ص) می‌گوید:

إنّی نصبتُ علیّا هادیاً عَلَماً ***بعدی و إنَّ علیّا خیرُ مُنتصَبِ‏

فبایعوک و کلٌّ باسطٌ یدَهُ***إلیک من فوق قلبٍ عنکَ مُنقَلِب

(برای مشاهده متن کامل شعر به کتاب الغدیر فی‌الکتاب والسنة والأدب، ج‏۲، ص: ۴۱۱ مراجعه شود.)

ج- شعر غدیر در قرن سوم هجری

۱. ابوتمام حبیب‌بن اوس طائی حورانی جاسمی (۲۳۱-۱۹۰ هـ)

شاعر نهم ابوتمام طائی است که از شعرای مهم غدیر است و می‌گوید:

و یومَ‌الغدیرِ استوضح الحقَّ أهلُهُ***بصحیاءَ لا فیها حجاب و لا سترُ

أقام رسول‌اللَّه یدعوهُمُ بها ***لیقْرَبَهُمْ عُرفٌ وینآهُمُ نُکْر

(برای مشاهده متن کامل شهر به کتاب الغدیر فی‌الکتاب والسنة والأدب، ج‏۱، ص: ۶۱۱ مراجعه شود.)

۲. دِعْبِل‌بْن عَلی خُزاعی (۱۴۸-۲۴۶ق)

دهمین شاعر غدیر دعبل است. دعبل معاصر حضرت رضا(ع) است و تائیات او را شنیده‌اید که می‌گوید:

مدارس آیات خلت من تلاوة***ومنزل وحی مقفرالعرصات

که مشتمل بر ۱۲۱ بیت است و این اشعار را در مرو خدمت حضر امام رضا(ع) خواند و حضرت به گریه افتادند و به او صله مرحمت کردند. هنگامی که دعبل گفت:

أری فیئهم فی غیرهم متقسما***و أیدیهم من فیئهم صفرات‏

حضرت با شنیدن این مصیبت بر مظلومیت آل‌محمد(علیهم السلام) گریه کرد و فرمود: راست می‏گویی و دعبل در ادامه می‌خواند:

اذا و تروا مدوا الی و اتریهم***اکفا عن الاوتار منقبضات‏

که حضرت باز هم تأیید فرمودند. در ادامه بیتی راجع به امام زمان(عج) دارد که می‌گوید:

خُروجُ إمامٍ لامَحالَةَ خارِجٌ ***یَقومُ عَلی اسمِ‌اللَّهِ والبَرَکاتِ

اینجا حضرت رضا(ع) فرمودند: روح‌القدس این شعر را به زبان تو جاری کرد. تا اینکه دعبل به این ابیات رسید:

فإن جحَدَوا کان الغدیرُ شهیدَهُ *** وبدرٌ واُحدٌ شامخُ الهضباتِ

شعرای بنام برای ماندگاری این حادثه عظیم تلاش کرده‌اند؛ درحالی‌که به فاصله هفتاد روز بعد از این واقعه بزرگ، این واقعه به فراموشی سپرده شد.

تنظیم: حمید کرمی


پی‌نوشت‌ها:

.[i] فرات بن احنف می‌گوید: از امام جعفر صادق(ع) پرسیدم: فدایت شوم! آیا مسلمانان عیدی بالاتر از عید فطر و عید قربان و روز جمعه و روز عرفه دارند؟ امام فرمود: آری! بالاترین و بزرگترین و شریف‌ترین اعیاد روزی است که خدا دین را در آن روز کامل گردانید و این آیه را بر پیامبرش محمد(ص) نازل فرمود: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا».

سؤال کردم: آن چه روزی است؟

فرمود: انبیای بنی‌اسرائیل وقتی وصیت و امامت را به نفر بعد از خودشان واگذار می‌کردند، آن روز را عید قرار می‌دادند و این روز هم روزی است که پیامبر(ص)، علی(ع) را رهبر مردم قرار داد و در آن روز چیزهایی نازل شد و دین کمال یافت و نعمت بر مؤمنان تمام گردید.

عرض کردم: در این روز چه کاری شایسته است، انجام دهیم؟

امام(ع) فرمود: این روز، روز عبادت و نماز و روز شکر و سپاس خدا و مسرت به‌خاطر ولایت ما بر شما از جانب خداست. من دوست دارم این روز را روزه بگیرید. (الامینی، عبدالحسین، الغدیر، ج ۱، ص ۲۸۵).

.[ii] رسول‌خدا(ص) در مورد حسان فرمود: «اللهم ایده بروح القدس»[ ابن‌حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییزالصحابة، ج۲، ص۵۵]؛ خدایا او را مورد تأیید روح‌القدس قرار بده. به نظر می‌رسد، این گفته به‌صورت مشروط بیان شده باشد؛ چراکه بسیاری از دانشمندان قائل‌اند پیامبر(ص) درباره او فرمود: «ای حسان تا وقتی که از ما دفاع کنی، مؤید به تأییدات روح‌القدس خواهی بود»؛[ طبرسی، مجمع‌البیان، ج۲۰، ص۴۳۳] البته این دعا به‌صورت‌های مختلفی بیان شده است. در یک مورد از پیامبر(ص) نقل شده است که در مورد او فرمود: «اللهم ایده بروح‌القدس لمناضلته عن المسلمین»،[ ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۴۵]؛ خدایا حسان را با روح‌القدس مورد حمایت و تأیید قرار بده، به‌خاطر حمایت او از مسلمانان. در نقلی دیگر آمده: «إن‌اللّه یؤید حسان بروح‌القدس ما نافح عن رسول‌اللّه»[ ابن‌اثیر، اسدالغابه، ج۱، ص۴۸۲]؛ «خداوند حسان را مورد حمایت و تأیید روح‌القدس قرار دهد تا زمانی که از رسول‌خدا(ص) پشتیبانی کند.»

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha